31 شهریور، یاد آور روزهای حماسه و خون و ایمان. 31 شهریور آغاز تهاجمی ناجوانمردانه به مردمی که تنها جرمشان آزادگیشان بود . تهاجمی که نه کوچک می شناخت و نه بزرگ ، نه مرد می شناخت و نه زن. تهاجمی که فقط برای نابودی بود. اما...
اما این مردم که آزادگی و شهامت را در مکتب عاشورا سالها شاگرد بودند از آن تهاجم نابرابر حماسه ای ساختند ابدی و ماندگار . و با کمترین امکانات و بدون هیچ کمکی جز از جانب خدا هشت سال پر طپش را به پیروزی از سر گذراندند.
اما آیا تا به حال دیده اید کسی سالروز آغاز سختیش را جشن بگیرد؟ آیا این عاقلانه است که روزی را که دشمن آرامش را از ما صلب کرد و به خاک عزیزمان یورش برد به هم تبریک بگوییم؟ امروز صبح مجری رادیو 31 شهریور را روز نورباران و شادی مردم ایران معرفی کرد!!!!
آیا بهتر نبود به جای سالروز آغاز جنگ که به قول سردار محسن رضایی همراه با شکستهای پی در پی بود ، روز پایان جنگ را که با پیروزی رزمندگان ما هم آجین بود جشن بگیریم؟ اشتباه نکنید ، منظورم روز قبول قطع نامه از جانب ایران نیست. که امام آن را به جام زهر تمثیل کرد. نه! حرف من روز پایان واقعی جنگ است روزی که پس از عملیات پیروزمندانه مرصاد صدام نیز حاضر به پذیرش قطعنامه 598 شد و در آن روز جنگ به طور کامل و واقعی خاتمه یافت.
آری ! اگر به تاریخ هشت ساله جنگ بنگریم در می یابیم که روزهای آغازین آن از دلخراشترین و سخت ترین روزها برای مردم ایران و به خصوص مردم مرز نشینمان بوده است . به طوری که با شنیدن نام 31 شهریور 59 تنها خاطره زنده شده در ذهنشان یاران سفر کرده و خانه های خرابشان و حس ترسی که از دیدن اولین هواپیمای جنگی عراق بر فراز شهرشان داشتند ،است.
پس بهتر بود که به جای روز شکسته شدن غرور این ملت ، روز افتخارآفرین پیروزیشان را جشن می گرفتیم.